خبرگزاری مهر، گروه سیاست- کامبیز فروزش: یک کارشناس مسائل سیاسی و رسانه ای در یادداشتی به بررسی تحرکات گذشته و امروز «مسیح علی نژاد» خبرنگار فراری رسانه های اصلاح طلب و واکاوی چرایی این رفتارهای او پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
«بعد از انتشار فیلم آواز خوانی مسیح علی نژاد در حضور رییس دولت اصلاحات، بر آن شدیم تا بیشتر به کارنامه این خبرنگار سابق پارلمانی بپردازیم؛ شخصی که صرفا بدون داشتن هر گونه سواد و سبقه کاری و سیاسی و صرفا به خاطر نزدیکی به اصلاح طلبان مطرح شد. مسیح علی نژاد به خاطر نزدیکی به مهدی کروبی پایش به مجلس ششم باز شد و به خاطر پرخاشگری هاش چندین بار خبر ساز شد.
از آنجایی که قصد زندگی در خارج از کشور را داشت و دوستانش در مجلس ششم را هم رو به افول می دید، رایزنی با معاونت سیاسی صدا و سیما را شروع کرد که به عنوان خبرنگار خارجی صدا و سیما به یک کشور اروپایی اعزام شود. این رایزنی ها در حال نتیجه دادن بود تا اینکه به خاطر انتشار فیش حقوقی نمایندگان مجلس هفتم از مجلس اخراج شد. البته نکته قابل توجه این بود که وی چهار سال کامل در مجلس ششم هم کار می کرد اما به خاطر تعلق خاطر و وابستگی به اصلاح طلبان، فیش حقوقی و مزایای نمایندگان مجلس ششم و یا رشوه های دریافتی برخی از انان از شهرام جزایری عرب را افشا نکرد.
نهایتا بعد از درگیری های زیاد با قوه قضاییه در سال ۸۸ از کشور خارج شد که این خروج هم مصادف شد با اعتراضات انتخاباتی همان سال. مسیح علی نژاد با فعالیت های بسیار در خارج از کشور سعی کرد جایگاهی ویژه برای خود درست کند و کم کم از خبرنگاری به خبرسازی پرداخت. در ان زمان اشخاص دیگری هم مورد توجه دوربین های خبرگزاری ها قرارگرفتند که یکی از آنها «کاسپین ماکان» بود. نامزد سابق ندا اقا سلطان که مورد توجه هر چه بیشتر قرار گرفت و نهایتا با دعوت کانال ۴ اسراییل به این کشور سفر کرد.
اما مسیح علی نژاد که جایگاه خود را در بین همفکرانش در خطر می دید با حملات سیستماتیک و با کمک دوستانش وی را مورد شدیدترین حملات قرار داد که چرا به عنوان نماینده جنبش به کشوری مثل اسراییل که ناقض حقوق بشر است، سفر کرده؛ ادعایی که کاملا صحیح بود اما علی نژاد صرفا می خواست خودش محور اصلی کسانی باشد که به اصطلاح جنبش سبز در خارج را هدایت می کنند. بعد از کنار زدن کاسپین ماکان، علی نژاد با خیالی راحت تر نسبت به جایگاهش به کارش ادامه داد، چرا که از این طریق توانست از مراکز به اصلاح حامی دمکراسی غربی به عنوان فعال حقوق بشر پول دریافت کند. جالب اینکه وی هم از دولت انگلستان به خاطر فرزندش کمک هزینه دریافت می کرد و هم از موسسات غربی پول می گرفت و برای شبکه های فارسی زبان غربی کار می کرد که البته طبق قوانین انگلستان کمک هزینه برای فرزند تنها به افراد بی کار یا کم درامد تعلق می گیرد نه کسی که از چند منبع مختلف و از موسسات غربی به اسم فعال حقوق بشر اما به رسم وطن فروشی پول دریافت می کند.
علی نژاد به همین روال ادامه داد تا در تابستان ٩٢ اعلام کرد که سازمان صدا و سیما از وی شکایت کرده، ادعایی که هیچ گاه صحت و پشت پرده آن معلوم نشد. علی نژاد خود را محق می داند که از همه سوال کند چون خبرنگار است، اما هیچکس اجازه سوال کردن از وی را ندارد! علی نژاد همیشه تلاش می کند به مسئولان ایرانی زنگ بزند و با انها گفتگو کند البته بیشتر سراغ اصولگریان می رود و نه اصلاح طلبان، مگر در مواردی نادر؛ حداقل من به یاد ندارم با اصلاح طلبان با این شیوه خاص مصاحبه کرده یا انها را بازخواست کند.
ظاهرا حامیان وی و کسانی که تلفن ها را در اختیارش قرار می دهند، قصد دارند تنها بخشی از حاکمیت را از بیرون مورد حمله قرار بدهند. مسیح علی نژاد به درستی قدرت شبکه های اجتماعی را درک کرده و مرتبا به دنبال کسب سکوها و تریبون های بیشتر در این شبکه ها است. وی بارها و بارها صفحه های مختلفی به راه انداخت تا علاوه بر دو صفحه خودش صفحات دیگری نیز در اختیار خودش و دوستانش باشد اما بیشتر انها ناموفق بود. از جمله صفحه «کراوات در سیتی» ( کروات در شهر) که مشترکا با کوهیار گودرزی راه اندازی شد. بعد از کراوات زدن دکتر سریع القلم مشاور حسن روحانی در داووس سوییس و اعتراض روزنامه کیهان، علی نژاد و دوستانش تلاش کردند با انتشار موضوع در شبکه های مجازی علیه حسین شریعتمداری این صفحه را به صفحه ای پر طرفدار تبدیل کنند.
سبک و سیاق مانند صفحه «ازادی های یواشکی» بود. افراد با ارسال عکسی با کراوات با جملات مختلف بر ازادی پوشش تاکید می کردند و نهایتا بعد از ناکامی های بسیار برای داشتن صفحه ای پرلایک، مسیح علی نژاد این بار سراغ ازادی های یواشکی رفت اما حساب شده تر. از بوست کردن ( خریدن لایک گرفته ) تا معرفی این صفحه توسط دوستانش در بی بی سی فارسی به اسم مقاله.
دو سال پیش هم مسیح علی نژاد جایزه حقوق زنان تشکل ژنو را دریافت کرد؛ شورایی که چراغ خاموش، حامی اسراییل هستند و می خواهند نشان دهند در همه جای دنیا نقض حقوق بشر اتفاق می افتد، نه تنها در اسراییل. علی نژاد با آب و تاب، آن روزها از جایزه هاش گفت و به دروغ اعلام کرد که این جایزه را از سازمان ملل دریافت کرده و دوستان همیشگی او هم پیام های تبریک برایش ارسال می کنند، اما کاش نامی هم از کاسپین ماکان می برد. طبق ادعای علی نژاد او نماینده جوانان ایران نبود و نباید به اسراییل ناقض حقوق بشر سفر می کرد اما ظاهرا مسیح علی نژاد نماینده زنان ایران بوده و می تواند از نهادی اسراییلی جایزه دریافت کند و بعدا هم بگوید جایزه را از سازمان ملل گرفته است! موضوع قابل توجه اینکه هر گزارشی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر علیه وی پخش می کند ظرف چند ساعت با واکنش سریع وی روبرو می شود اما بهمن سال ٩٣ تلویزیون ایران به اسراییلی بودن این نهاد و جایزه علی نژاد اشاره کرده و با کمال تعجب، وی هیچ پاسخی به این گزارش نداده و نهایتا با کمک دوستان رسانه ای اش، این گزارش را از یوتیوب حذف کرد.
چندی بعد هم در جلسه ای در نیویورک در ادامه توهمات خود و شهرت طلبی اش، گفته بود داشتن موی زیاد حتی زیر روسری برای بانوان ایران دردساز است.
حالا هم انتقادات علیه علی نژاد در رابطه با فیلم منتشر شده همچنان ادامه دارد. فیلم مذکور بدون اجازه فیلم برداری شده که خود تضییع کننده حق مصاحبه شونده است. البته علی نژاد و دوستانش همیشه رفتار خلاف عرف و اخلاق را با عنوان روزنامه نگاری تحقیقی توجیه می کنند. مثلا اگر موضوع روزنامه نگاری تحقیقی بود و منافع جامعه اقتضا می کرد، چرا در همان زمان فیلم منتشر نشد؟ چرا که موضوع منافع شخصی بوده و شخص مورد نظر برای مطرح شدن دست به هر کاری می زند، از بردن آبروی ایران، تلاش برای تحریم مسابقات بین المللی بانوان تا همکاری با لابی های صهیونیستی و کسب درامد.
البته با ازدواج با کامبیز فروهر خبرنگار مقیم نیویورک دسترسی وی به لابی های ضد ایران نیز بیش از پیش شده است. کامبیز فروهر همان کسی بود که با مطرح کردن اتهاماتی مانع صدور ویزا برای اولین نماینده دولت دکتر روحانی در سازمان ملل در سال ٩٢ شد. حالا این زوج به اصطلاح خبرنگار با عبور از همه خط قرمزها برای مطرح شدن به هر ریسمانی چنگ می زنند. گرچه مسیح علی نژاد با رها کردن فرزندش و حتی سو استفاده و بی توجهی به او (به اعتراف نزدیکانش) و همینطور کامبیز فروهر با رها کردن مادرش در خانه سالمندانی در شهر برایتون، ثابت کرده اند حتی عزیزترین افراد برایشان عزیز نیستند چه برسد به مام میهن. رییس دولت اصلاحات و بقیه نزدیکانشان نیز باید پاسخگو باشند که چرا به چنین اشخاص بی مایه و کم سوادی فرصت مطرح شدن در سپهر سیاسی ایران در آن زمان را دادند؟ در صورتیکه ایران پر از جوانان با استعدادی است که اهل خیانت و خوش رقصی برای صهیونیست ها و دشمنان ایران زمین نبوده اند و نیستند».
نظر شما